در تاریخ معاصر ایران اذریها نقش مهمی در نهضت ازادیخواهی ایرانی داشتەاند. چهرەهایی چون حیدرخان عمواغلی، سید محمد خیابانی، سید جعفر پیشەوری هرکدام مکتبی برای یادگیری و اموزەهای ازادیخواهی و مقاومت بودەاند .
متاسفانە برخی از فعالان اذری نە اینکە با این مکاتب بیگانە، با نسل صمد بهرنگی و علیرضا نابدل نیز بیگانەاند. حتی از میان دو چهرە حکومتی مثل اقای اکبر اعلمی کە با تمام وجود مقابل فساد حکومتی ایستادە و ملا حسنی کثیف کە فقط دشمن کوردها بودە این عدە پشت سر ملا حسنی ایستادەاند.
فعالان اذری رو بە دشمن و پشت بە میهن
نگاهی بە بیانییە جمعی از اذریهای ایران!
اخیرا متنی سراسر کذب و با اهدافی خاص کە بی ربط بە تحولات منطقەای و وحشیگریهای رژیم اسلامی ترکیە نیست از طرف برخی از چهرەهای اشنا و نااشنای اذری در سوسیال میدیا انتشار یافتە کە در بیانییە خود نە روی مسائل مورد اختلاف میان کوردها و اذریها در مناطق مشترک بلکە روی کل بخشهای کوردستان پرداختە و بزعم خود تحلیل نمودەاند!!. در میان امضا کنندگان افراد محترمی هستند کە دغدغە ملی دارند و برای ملت خود می کوشند و با توجە بە سابقە سالم و ازمودە شدەشان امضایشان پای امضای افراد معلوم الحال سوال برانگیز است، بعید نیست از طرف همزبانان خود یکدستی خوردە باشند. اما برخی از انان مقیم ترکیە و کارشاناسان برخی نهادهای حساس ترکیە هستند و از انجا خط می گیرند بنابراین نگاهشان بە مسائل حساس منطقە برای اهل فن غریب نیست. در واقع کوردهراسی پروژە تورکان عثمانی و چون دولت اردوغان نسل کشی کوردها همانند قتل عام ارامنە در قرن گذشتە را اغاز کردە نیازمند همچون حرکاتی هست.
برای ورود بە بحث لازم میدانم اشارە کنم کە عموم کوردهای فعال در صحنە سیاسی در ادبیات سیاسی خود اذربایجان ایران را اذربایجان جنوبی کە مردمانش همخون اذریهای جمهوری اذربایجان یا اذربایجان شمالی می شناسند و نام میبرند اما همین عدە کە نامشان در بیانیە امدە همانند تورکان عثمانی کە در انکار و نابودی دیگر ملل نمونە ندارند نە اینکە شمال کوردستان ( کوردستان ترکیە ) را انکار می کنند بلکە از بیان نام کوردستان ترکیە نیز ابا دارند. بجهت اثبات ادعا چندی پیش با یکی از امضا کنندگان مقیم انکارا!! مشاجرەای داشتم و گفتم من مدافع ازادی و تاسیس کشور اذربایجان جنوبی هستم و همین رسالت برای عربستان ایران قائلم شما جرات دارید بە اقلیم کوردهای تورکیە بگویید شمال کوردستان و یا حتی کوردستان تورکیە؟ پاسخی نداشت چون کسی کە اجیرشدە تورکان عثمانی باشد نمیتواند اخلاق و وجدان و شرافت خود را پاک نگە دارد. بغیراز بیماری سادیستی و مازوخیستی و یا جیرەخواری تورکان عثمانی چە توجیهی میتوان یافت در حالیکە در ایران تحت ستم باشد، انکار شوید، بظاهر برای ازادی مبارزە کنید اما همنوعان خود را انکار نمایید؟
در تاریخ معاصر ایران اذریها نقش مهمی در نهضت ازادیخواهی ایرانی داشتەاند. چهرەهایی چون حیدرخان عمواغلی، سید محمد خیابانی، سید جعفر پیشەوری هرکدام مکتبی برای یادگیری و اموزەهای ازادیخواهی و مقاومت بودەاند . متاسفانە برخی از فعالان اذری نە اینکە با این مکاتب بیگانە، با نسل صمد بهرنگی و علیرضا نابدل نیز بیگانەاند. حتی از میان دو چهرە حکومتی مثل اقای اکبر اعلمی کە با تمام وجود مقابل فساد حکومتی ایستادە و ملا حسنی کثیف کە فقط دشمن کوردها بودە این عدە پشت سر ملا حسنی ایستادەاند. چرا فعالان تورک بە این مسیر کشیدە شدەاند از جهاتی قابل تامل است و سعی میکنم نکاتی را بیان دارم.
از بعداز سقوط جمهوری اذربایجان بە رهبری پیشەوری رژیمهای حاکم بر ایران در هر دو دورە پهلوی و خمینی، اذربایجانیان را با بحران هویت روبرو کردەاند. عبداللە مستوفی استاندار وقت تبریز در سر کار خود و در بازدید از شهر مردم را تورک خر صدا میزد. همین روشهای تحقیرامیز سبب شدە تا بسیاری از تورکها کە وارد زندگی مدرن شدەاند از هویت خود شرم کنند و اذری بودن خود را انکار کنند. سرزمین هر ملتی شناسنامە و هویت مردمان ان دیار هست. مثلا، روسیە سرزمین روسها و زبان روسی هستە اصلی هویت انان است. فرانسە سرزمین فرانسویها و زبان فرانسوی هویت و شناسنامە انان است. جمهوری اذربایجان ( اذربایجان شمالی ) سرزمین بخشی از اذریها و زبان اذری شناسنامە انان است. بر این اساس اذربایجان ( جنوبی ) سرزمین اذریها، زبانشان اذری و هویتشان اذری است کە تمام ویژگیهای یک ملت را دارا هستند اما از عجایبات روزگار اذریهای ایران با سرزمین ، زبان و هویت واقعی کە دارند اگاهانە یا نااگاهانە تیشە بە ریشە خود می زنند و خود را تورک می پندارند تا بلکە خود را بە تورکان بی هویت عثمانی ربط دهند. این انحراف یک موضوع سادە نیست و از این منظر میتوان بە انحرافات دیگر فعالان سیاسی اذری پی برد.
در وصف کارنامە سیاە تورکان عثمانی شنیدەهای حقیقی از زبان دیگر ملتها زیاد هست. ارمنیها می گویند ” اگر تورکها کسی برای کشتن نیابند پدر خود را می کشند “، اکراینی ها می گویند ” نە مرغ پرندە هست نە تورک انسان “، بلغاریها، ” پای تورکها بە هرجا افتاد انجا هرگز سبز نمیشود “. رومانیها می گویند ” هرگاە خروس تخم گذاشث تورک هم ادم میشوند” . یونانی ها ” اگر تورکها از اشتی حرف زدند بدان کە جنگ در سر دارند “. روسها. ” اگر سرزدە مهمان امد بدانید کە تورک هست “. صربها. ” انسان می سازد تورکها ویران میکنند “. انچە جای سوال و جای تاسف است اذریهای ایران با ان فرهنگ و تاریخ درخشانی کە دارند خود را بە تورکان عثمانی با ان تاریخ منفور و سیاە گرە میزنند.
استقلال جمهوری اذربایجان در سال ١٩٩١ بزرگترین چالش و نگرانی رژیم ایران بود. رژیم ایران کە سخت نگران ظهور ملی گرایی اذریها با تاسی از استقلال جمهوری اذربایجان بود تلاش نمود تا انان را از اذربایجان شمالی دور و بسوی ترکیە کە هیچگاە دوست اذریها نبودە ترغیب کند. حاکمان ایرانی اگاهند و نیک میدانند کە تورکها بهترین وسیلە برای سرکوب اذریها در صورت هرگونە ادعای ملی گرایی هستند زیرا هم تورکان عثمانی خود با مسئلە کورد روبرو هستند هم میدانند کە روی خوشی بە اذریها نشان نمیدهند هم اینکە در قاموس تورکان عثمانی یک بشکە نفت از میلیونها اذری برای انان با اهمیتتر است.
از تاسیس جمهوری ترکیە تا بە امروز هیچگاە ترکیە از مظلومیت اذریها سخن بمیان نیاوردەاند. حتی رژیم ترکیە اجازە برگزاری کنگرە اذربایجانیان جهان در ترکیە را نمیدهد. اذریها باید از تجربە جنگ ارمنستان و اذربایجان درس بگیرند. ارمنستان ٢٠% خاک اذربایجان را اشغال کردە اما تورکیە چە کمکی بە انان کردەاست؟. مطمئنا ترکیە برای اذریها کاری نخواهد کرد. فرهنگ ترکان عثمانی این است کە تمام تورکهای جهان نوکر انان باشند. ترکیە سربازان خود را بە لیبی نمی فرستد اما ترکمنهای عراق و سوریە را بە قتلگاە لیبی می فرستد.
پروژە دیگر نهادهای امنیتی ایران برای تخلیە انرژی اذریها شوراندن انان علیە کوردها، ارمنیها و دیگر ملل است. زیرا بە همان اندازە کە فعالان اذری علیە کوردها لجن پراکنی میکنند علیە ارمنیهای قرەباغ نیز میکنند. نفوذ رژیم در اذری ها از طریق ورزش و تیم فوتبال تراکتور ( تراختور ) کە در دورە احمدی نژاد پا گرفت و بنابە برخی گزارشها کسانی چون صادق محصولی از گردانندگان تیم تراکتور بودەاند فرهنگ اجتماعی انان را هدف قرار گرفتەاست. با شعارهای احماقنە مرگ بر کورد، مرگ بر فارس در استادیومها کرامت و سابقە درخشان تاریخی ملت اذری را مخدوش میکنند و این انحرافات خودجوش نیست و در محافل امنیتی رژیم روش کار شدەاست.
با این مقدمە بهتر است کمی در مورد واقعیتهای تاریخی اورمیە بنویسیم.
استان اورمیە و انچە امروزە استان اذربایجان غربی نام دارد محل اتصال دو حوزە جغرافیایی قفقاز و خاورمیانە و تعدد ملتها و ادیان مختلف ویژگی خاصی بە این منطقە بخشیدە است. میتوان گفت تمام حساسیتهای قفقاز و خاورمیانە ( بدون احتساب انرژی ) در این منطقە نهفتە است. اورمیە نامی اسوری و بمعنی کنار اب هست. اسوریها و ارمنیها عمدتا کنار دریاچە اورمیە و دریاچە وان زیستەاند.
در جریان جنگ چالدران میان صفویها و عثمانیها، اکثریت کوردها کە اینک در سرزمین فروپاشیدە عثمانی قرار گرفتە با توجە بە اشتراک دینی، جانب تورکان عثمانی را گرفتند و بە بخشی از سرزمین عثمانی درامدند. در دورەهای بعد نیز گرجیها، ارمنیها و بخشی از اذریها نیز کە امروزە در جمهوری اذربایجان قرار دارند از جنگ میان روسیە و ایران بهرە بردە و از روسها کمک خواستند تا انان را از شر ایرانیان نجات دهند. در قرن گذشتە تورکان عثمانی برای تسلط بر این منطقە حساس اقدام بە جنایت و نسل کشی نمودە و بیش از یک و نیم میلیون ارمنی را کشتند. در قفقاز شمالی روسها با چچنیها و اینگوشیها درگیر بودند. در سال ٢٠٠٨ اوسیتیها و ابخازیها با دولت گرجستان درگیر و هر دو ملت استقلال خود را از گرجستان اعلام نمودند. اینها نمونەهایی از نزاع و کشمکشهای ملی در حوزە قفقاز هستند.
کوردها در این منطقە بعداز ارمنیها بزرگترین قربانیان تنشهای ملی بودەاند. کوچاندن صدهاهزار کورد بە خراسان و شمال ایران در دورە صفوی، واگذاری بخش بزرگی از منطقە اورمیە بە اتاتورک توسط رضاشاە برای تغییر دموگرافی و متلزل جمعیت کوردها بودەاست. با این وجود کوردها و اذریها جمعیت اصلی ان استان را تشکیل میدهند.
شهر اورمیە) جامعە کوردی روستانشین و تا این اواخر زندگی شهری ارزشی برای کوردها نداشت مثل انچە برای دیگر ملل داشت زیرا اصالت هر ملتی از روستا و زادگاهش کە با طبیعت همزاد است معنی می یابد. اصالت و هویت ملی از شهر بدست نمی اید و روستا مبنای هویت هر ملتی هست. با نگاهی بە حوزە جغرافیایی میاندواب، نقدە، اورمیە، سلماس خوی و ماکو در می یابیم کە روستاهای ان شهرها از سە جهت شمال، غرب و جنوب ا عموما کورد و تنها از جهت شرقی اذری نشین هستند. چون ساختار اجتماعی و مدیریتی ایران تمرکزگرایانە بنا نهادە شدە، مردم روستا بە شهر، مردم شهر بە مرکز استان و مردم مرکز استان بە پایتخت مهاجرت میکنند و این روند ادامە دارد. از این جهت هرچند دیرهنگام اما ساختار اجتماعی و مدیریتی ایران کوردها را بە شهرها سوق دادەاست همانگونە کە اذریها بە تهران و شهرهای دیگر ایران مهاجرت کردەاند. کمکی بە بحث نمیکند اما جمهوری نخجوان کوردنشین و بخشی از کوردستان بودە و خاندان الهام علی اف در اصل کورد هستند تا جاییکە اطلاع دارم حلقە اصلی نزدیکان رئیس جمهور اذربایجان کورد هستند. مهمتر از همە بلحاظ تاریخی در نزدیکی شهرهای اورمیە، خوی و ماکو قلعەهایی وجود دارند کەمحل فرمانروایی حاکمان کورد بودەاست. برای نمونە میرزا علی خان ماکویی حاکم ماکو بودە کە در دورە ظهور بابیگری ناصرالدین شاە قاجار سید علی محمد باب را بە قلعە میرزا علی خان ماکویی تبعید کردەاست و در انجا مورد احترام میرزا علی خان قرار گرفتە است. قلعە دمدم در نزدیکی اورمیە کە حماسە خان لپ زیرین در ان اتفاق افتادە و تاریخ واقعی دموگرافی اورمیە را بیان میسازد. در این مورد کتابهای زیادی موجود است. قلعە چهریق خوی کە محل فرمانروایی خاندان سمکو بودە نمونەای دیگر از تاریخ زندە این سرزمین کوردهاست. وجود قلعە در ان ایام بمعنای دولت محلی و محل امور اداری و امنیت زندگی مردم بودەاست. قلعە را هر ملت مهاجری نمیتواند داشتە باشند یا ادارە کند!!.
نقدە) برخلاف نواحی اورمیە و خوی تورکهای نقدە اذری نیستد بلکە تیرەای بنام قرەقالپاق ( کلاە سیاە ) کە حدود ١٢٠ سال پیش از اسیای میانە بە انجا کوچ کردەاند. زادگاە اصلی قرەقالپاغها ازبکستان و یک ایالت بهمین عنوان دارند کە بطور فدرال ادارە میشود. منظور از این یاداوری این نیست کە مهاجر بودن انان دلیلی بر کتمان حقوق ملی و ندیدە گرفتن انان باشد.
رشد پان تورکیزم در منطقە) خارج از اینکە یکی از پدیدەهای پان تورکیزم در تسخیر اراضی خود را نشان میدهد و اما چون کوردها همیشە مورد تهاجم تورکان عثمانی، اتاتورک، واردوغان و رژیمهای حاکم بر ایران بودە، اذریهای ایران از تنشهای یادشدە سود جستەاند. بە همان اندازە کە حکام ایران از شورش کوردها احساس خطر کردە موقعیت برای پان تورکیزم فراهمتر گشتەاست و با استفادە مشترکاتی کە با حاکمیت بویژە بعد دینی داشتە همدست سرکوبگران شدەاند. برای نمونە دو لشکر نظامی ٦٤ اورمیە و لشکر ٣١ عاشورا کە همگی تورک هستند در سرکوب کوردها از هیچ جنایتی دست نگە نداشتەاند.
ایندە این منطقە چگونە حل میگردد؟
هرگاە سخن از فدرالیزە کردن ایران می اید اپوزسیون ایرانی بظاهر دموکرات، اورمیە را بە انبار باروتی تشبیە میکنند کە ممکن است منفجر شود و با احساس خطر مخالف چارە جویی برای مسئلە ملی و تعیین مرزهای جغرافیایی هستند. جریانات دیگر نیازی بە توضیح نیست. بنابراین تنها اذریها و کوردها کە مالک این سرزمین هستند باید بە مشکلات پیشرو پاسخ دهند و در فکرچارە یابی باشند. برای راە حل بحران و تعیین حدود و صعود میان کوردها و اذریها باید بە استانداردهای جهانی متوسل شد. مرزبندی طبق استانداردهای جهانی بر اساس عوامل جغرافیایی، اقتصادی و ترکیب ملی مرزها تعیین شود. مثلا اگر شهری بلحاظ جغرافیایی و اقتصادی بە کوردستان وابستە بود در حوزە جغرافیایی کوردستان قرار میگرد و یا برعکس. دوستان تورک باید بدانند دریاچە اورمیە یک مرز مشخص و غیر قابل مناقشە میان کورد و اذری است و وجود اذریها در غرب دریاچە مانعی برای این مرزبندی نیست. صد البتە از همان حق و حقوقی برخورداند کە کوردها باید داشتە باشند. ممکن است شهری جمعیت کوردی داشتە باشد اما بلحاظ جغرافیایی، اقتصادی بە اذربایجان تعلق گیرد اما باید کوردهای انجا از همان حقوقی بهرەمند باشند کە تورکهای انجا دارند. این تجارب در کوردستان عراق بدست امدە و ترکمنهای ان منطقە از همان حقوقی برخوردارند کە کوردها. و یا اینکە میتوان از همان پروژە کشورهای منافع المشترک شوروی سابق بهنگام فروپاشی شوروی بهرە جست.
تا جاییکە میدانم روابط میان دو ملت خوب و در جریان اعتراضات ابانماە کوردها و اذریها در اورمیە باهم بە خیابانها سرازیر و علیە رژیم ایستادند. ملت کورد ملتی بخشندە و هیچگاە ظلم و جنایت لشکر ٦٤ اورمیە و ٣١ عاشورا و دیگر نهادهای امنیتی را بحساب اذریها نگذاشتەاند و عدە کە سر در اخور تورکان عثمانی دارند را نتوان بحساب اذریها گذاشت.
سخن اخر.
با انقلاب ٥٧ اذریها فریب اشتراک دینی با حاکمیت مذهبی را خوردند و دهە اول و دوم انقلاب ماە عسل انان با حاکمیت دینی بود. اذریها متوجە شدند کە تحقیر ادامە دارد، مسخ هویت ادامە دارد و بە حاشیە هم راندە شدەاند. همچنانکە قبلا اشارە شد تحولات شوروی سابق و استقلال اذربایجان برای رژیم ایران یک تهدید بود. انچە شاهد هستیم رژیم ایران هر کاری کە برای انحراف فرهنگ و هویت اذربایجان انجام دادە است. اذریها باید بهوش ایند در وهلە اول از تورکان عثمانی فاصلە گیرند، هویت خودرا محترم شمارند و باکو را اساس هویت ملی خود قرار دهند، در وهلە دوم تحقیق کنند کە چرا اذریهای همدان، زنجان و قزوین همانند اذریهای اردبیل و تبریز دغدغە ملی ندارند و از زوایای مختلف این موضوع را اسیب شناسی کنند و تلاش کنند اتحاد ملی خود را بدست اورند. سوم، بیش از این بازیچە دست نهادهای امنیتی این کشور و ان کشور نشوند با ملتهای تحت ستم ایران همسو شوند. بنابراین از اذریها انتظار میرود بجای همدستی با دشمنان مشترک ( تورکان عثمانی و ایران ) با کوردها، عربها، بلوچها و ترکمنها متحد شوند.
هادی صوفی زادە