زبان کوردی خود یکی از زبان های قدمتدار خاورمیانه و بویژه سرزمین کهن میزوپتامیا به شمار می آید
و بنابر نظریه ی بسیاری از آگاهان و پژوهشگران کورد و غیره از صدها سال پیش تا کنون بر این باور هستند که زبان کوردی خود شاخه ای از زبان های هند و اروپایی به حساب می آید و قدمتی چند هزار ساله دارد، از نگاهی دیگر کسانی محقق و صاحب نظر در تاریخ و زبان کوردی بر این باورند که زبان کوردی همانا متعلق به تایفه ی مادهاست که برای اولین بار نوعی از حکومت امپراتوری را در سرزمین کنونی فلات ایران بنیاد نهاده اند ، بنابرین اگر این فرض را در تاریخ وابستگی زبان کوردی در ریشه به دودمان مردمی مادها وصل کنیم در این فرضیه و واسطه گریها در می یابیم که زبان گفتار مردمی و نوشتاری کتاب آیین زرتشت (اوستا)به قرین یقین بایستی نزدیکترین گونه ی زبانی باشد که به لحاظ نزدیک بودن فاصله ی تاریخی کم با دوران حکومترانی دودمان تایفه ی مادها به ارث رسیده باشد و این خود قابل پروسه ای پژوهش و به عبارتی دیگر باز کردن یک بررسی کلی را می طلبد که از حوصله ی این نوشتار خارج است! اما نکاتی در لابلای این نظریات نهفته است که لازم به واگرایی وشکافتن آن است، در این راستا چنانچه نگاه کوتاهی به سرزمین و پایگاه حکومتی و مردمی مادها و آیین زرتشت بندازیم به روشنی و با داشتن بقایای آثار زبانی و آیینی متوجه می شویم که پایگاهها و پایتخت ها ی مادها و آیین زرتشت و پیروانش بیشتر در حوالی دیار کهن کرماشان (قرمسین) رخ داده است و به گونه ای خاص استقرار وترویج یافته اند، به همین درون مایه بسیار منطقی و علمی به نظر می آید که نزدیک ترین لهجه ای که بتواند ویژگیهای دو بعدی آنها را ترسیم و به میراث تاریخی-زبانی ملت کورد اضافه کند همان لهجه ی ” گوران” قدیم است که از هزاران سال تا کنون زبان ادب،فرهنگ،حماسه سرایی و حتا آیینی ملت کورد بوده است و به عبارتی مرز جغرافیایی آن از لورستان تا مریوان کنونی را تحت پوشش خود قرار داده است، اما در این راستا به درازای تاریخ در زمان امپراتورهای اسلامی صفویه و عثمانی این لهجه ی بنیادی زبان کوردها تحت فشارهای ملی و آیینی هر کدام از این حکومتهای مذهبی واقع گردیده است و در نتیجه محصول این اقتدار طلبیهای مذهبی منجر به پراکندگی، تغییرات گفتاری، محدویت جغرافیایی و تبعید گویشوران آن به نقاط خارج از سرزمین کوردستان شده است و امروزه نام آن گوران قدیم تحت فشار و سیاست های مضاعف و تاریخی در فاصله ی قرن های سپری شده بیشتر در تعریف های نامتعارف میراث خود را بر سر زبان و نوشتارها نمایان و جایگزین کرده است!؟ به همین منظور از نگاه وراثت زبانی و جغرافیایی در طول قرن ها سال بر اساس اسناد و مدارک موجود بخش عظیمی از سرزمین کوردستان را تحت پوشش خود داشته است، اکنون در حوضه ی زبانی، بقایای ریشه و رگ حیاتی از این زبان کوردی را به روشنی در مناطق هورامان نشین استان کوردستان و کرماشان …مجسم کرد، به این سبب بایست بیان کرده که در آغاز عصر خویش نشانی از نام و عنوان لهجه های کوردی در معنای امروزی در نوشتار و حتا گفتاری رایج نبوده است،بنابرین حق بر این است که از سوی زبان پژوهان و فرهنگ و تاریخ سازان ملت کورد زبان گوران قدیم را در خطه ی کوردستان به مانند یک زبان باستانی قلمداد و به رسمیت بشناسند!؟ اگر چه سر در آوردن اصطلاحی به تازگی در این پیرامون تحت عنوان ( لهجه ی هورامی) در میان ادبیات کوردی متعلق به دورام معاصر است و همچنین پیشینه و ریشه ی آن در واقع باید ابراز داشت که به نوعی ویژه از همان میراث زبان کوردی گوران قدیم برخوردار شده است و امروزه قابلیت یک لهجه ی خاص از زبان کوردی را در گفتار و نوشتار در متن خویش محفوظ کرده است.
از سخنی دیگر گوران بزرگ و قدیم در معنای بافت کثرت جمعیتی و زبانی خود، بنابر سیاست های دوگانگی مذهبی که در امتداد زمانه از تغییر و تحولات ریزشی در صورت واقعی خود در امان نمانده است بایست آورده شود که امروزه از لحاظ گفتاری، سهم ارث خود را به گویش های ساکنان سرزمین اولیه ی خود که به همان ایلات و طوایف گوران کنونی،کلهور،لک، گروسی، ایلامی،بیجاری …واگذار کرده است اگر چه گویش ها و زیر مجموعه های نامبرده را می توان در سرزمین سخنوران گوران قدیم و جنوب کردستان فعلی دسته بندی کرد، اما در حقیقت بایست یادآور شد که تمامی آنها اگر چه با تضادهای ناچیز گفتاری، مابین خود همراه هستند ولی در همان وضعیت تشابه بیان و فنوتیکی آنها تا درجه ای به هم پیوسته است که گسستن آنها از همدیگر امروزه به قولی شاید تنها کار حضرت فیل باشد! به همین دلایل بدون تکیه کردن به هیچ شک و گمانی لازم به تأکید است که همگی آنان قابلیت آن را داشته و دارند که در یک قالب و تحت یک عنوان از آنها نامبرده شود، اما شوربختانه رژیم مذهبی کنونی ایران به هدف به هم زدن اتحاد مردمان کورد در حومه ی فوق به منظور پیشبرد سیاست های پلید خود از ابزار زبان هم دریغ نکرده است و هر از گاهی با برجسته کردن لهجه ای به اصطلاح اصیل و معیار تخم نفاق را آبیاری کرده و دراین وادی تعدادی از روشنفکرنماها را با سیاست خود همراه کرده است!؟ بنابرین از گوشه نگاه زبان شناسی هم در این مناطق شایسته نیست که لهجه و گویشهای کوردی اکثریت مردمان استان کرماشان ، ایلام، کوردهای همدان،بیجار و قروه را که در یک حوضه ی زبانی قرار دارند به عمد و یا ناآگاهانه تحت لوای یک لهجه ی ایلی از آنها نامبرده شود، البته قابل ذکر است کسانی که در این مسیر وحوضه ی میدانی به اصطلاح پژوهشگر و زبانشناس حضور دارند، پایه ی تقسیمات زبانی را در مناطق نامبرده بر اساس شیوه ی نظرات و نوشته های کسانی چون “شرفخان بدلیسی” ارائه و به گفتمان در می آورند، شرفخان بدلیسی صرفنظر از اینکه در سن جوانی میراث میر شهر بدلیس درولایت تورکیه کنونی را داشته است، اما بر اساس اختلافات با سیستم حاکم وقت عثمانی در آن زمان به دولت مذهبی صفویه پناهنده شده است که تمامی نوشته و اعمالش چون نامه نگار دربار هر دولتی از زیر فیلتر سیاست مذهبی حکومت صفویه عبور کرده است و تقسیمات زبانی ایشان به نسبت کوردستان شرقی از نقایض قابل توجهی برخوردار است که در این مقوله ی کوتاه جای توضیح آن نخواهد بود!؟ اگر چه اکنون بعد از گذشت قرنها دادها حکم مکنند که آوردن نام گوران و کلهور جدا از هم از نگاه گفتار زبانی خود دارای ابهاماتی است که با واقعیات امروزی سازگار نیست و به همین مناسبت بایست پرسید چه معجزه ای باعث شده است که امروزه گویشوران این دو لهجه در تمامیت خود از یک لهجه ی تکلمی و فرهنگی مشترک برخوردار باشند؟ و یا تفاوت برجسته ای که بتواند در بین آنها دیواری از برلن گونه را در بین آنها مستقر سازد دلیل و نشانی از آن نیست! چتر زبانی که قرن ها پیش بر بالای سر لهجه یا گویش های بنیادی کنونی کرماشان (لکی، گورانی و کلهوری) که همانا لهجه ی کوردی گوران قدیم ( هورامی امروزی) نام داشته است ، اما بنابر زدوبندهای سیاسی – مذهبی حکومتین عثمانی-صفویه ی آن وقت دچار پراکندگی، مهاجرت، تغییرات آیینی و زبانی گردیده اند و در واقع زدودن این ضایعات ناخواسته خود نیازمند به کسانی دلسوز، آگاه و روشنفکر مسئولیت پذیر خواهد بود که در لب کلام بایستی بر این واقعیت موجود کنونی تکیه کرد که امروزه لهجه ای کوردی به نام کوردی کرماشانی که در خود مرکز این شهر شکل گرفته است در معنا و کلیت خود شاخه ای اساسی و فراگیر است از تمامی گویش و زیر مجموعه های گفتاری-زبانی تمامیت تیره،طوایف و ایل و عشایر و حتا مهاجرانی هست که در استان کرماشان و ایلام، همدان، بیجار، قروه …ساکن هستند و این لهجه ی کوردی در شهر کرماشان اگر چه یک لهجه ی سوهان خورده است! اما ظرفیت آن را دارد که به مثابه ی معیاری از حوضه ی زبانی جنوب کوردستان ایران به دور از هر گونه واکنش ،بزرگنمایی و تکیه بر تعصب عنوان های ایلی و تایفه ای خویش از آن تحت نام لهجه ی کوردی کرماشانی به کار برده شود.
اردلان بهروزی امریکا ٨/١١/٢٠٢٠