هر موجود زندهای که پا به عرصه زندگی میگذارد، باید روزی شربت مرگ را سرکشد و جهان هستی را ترک کند.
در همین ماه اکتبر سال (2021) رسانههای فارسی خبر مرگ (ابولحسن بنیصدر) اولین رئیس جمهور ایران را منتشر کردند. همه میدانیم که مردم ایران در سال (1357)خورشیدی با شعارهای {(استقلال – آزادی – جمهوری اسلامی) – (اللهو اکبر، خمینی رهبر)} سیستم پادشاهی را نابود و روز (12 فرودین 1358) در یک رفراندوم جمهوری اسلامی را در جای آن مستقر نمودند و پس از چند ماه هم (ابولحسن بنیصدر) را بعنوان رئیسجمهور انتخاب کردند.
در اعتراضات سال (57) ملت کرد هم شرکت نمودند، اما به جای شعارهای فوق خواستههای سیاسی و اقتصادی را مطرح میکردند و اکثریت ملت کرد رفراندم (12 فرودین) که حاصلش جمهوری ئیسلامی بود، بایکوت نمودند. دولت تازهء ایران بجای رسیدگی به خواست ملت کرد، که میشود گفت خواست ملتهای دیگر در ایران بود، از ارادهء جنگی استفاده نمود، در راستای آن آیت الله خمینی در روز (28 مرداد 1358) فتوای جهاد اعلام نمودند و طی نطقی گفتند آنهایی که در کردستان هستند در سطح کفارند و باید به شدت مجازات شوند.
بنی صدر و اقتصاد توحیدی
بنی صدر کتابی نوشته به اسم (اقتصاد توحیدی)، چون او فرد مسلمانی بود، بحث اقتصاد توحیدی او هم از آنجا سرچشمه میگیرد که وقتی انسان بدنیا میآید چیزی که دال بر ثروت و سامان او باشد، به همراه ندارد و زمان مرگ هم نمیتواند چیزی را با خود به قبر ببرد. آقای بنیصدر رئیسجمهور پیرامون خواستهای ملت کرد در تلویزیون چنین گفتند:
این کردها چه چیزی را از ما میخواهند، خودشان که هیچی ندارند،
هر آنچه را که ما برایشان نفرستیم، دیگر چیزی ندارند!
این دیدگاه نویسندهء کتاب اقتصاد توحیدی است، اگر بنیصدر یکهزارم محتوای جملهء (اقصاد توحیدی)خویش را درک میکرد، چنین جملهای را به زبان نمیآورد. در راستای آن دیدگاه بینصدر برای آسانکاری به جملهای از زندیاد خسرو گولسرخی در دادگاه دیکتاتوری ئیران زمان شاه اشاره مینمایم که چنین است:
مولا علی میگوید: «قصری بر پا نمیشود، مگر آنکه هزاران نفر فقیر گردند».
هرچند بنیصدر در قید حیات نیست تا جوابگو باشد، اما لازم میدانیم سئوالاتی را مطرح نمایم.
1 – چرا شما بعنوان دولت ایران آنقدر دارید که کمک به کردها میکنید؟
2 – چرا کردها آنقدر بی بضاعت میباشند که نمیتوانند زندگی خود را تامین نمایند؟
بنیصدر و مسئلهء آزادی
بنی صدر یکی از مخالفین دولت پاشایی ایران بود، مخالفت او به دلیل عدم آزادی بود. یکی از شعارهای انقلاب(57) آزادی بود، آزادی. بنیصدر در راستای اجرای آزادی به قدرت رسید، اما این شخصیت آزادیخواها در برابر خواستهای ملت کرد برای نیروهای نیزامی ایران چین فرمانی را صادر نمود.
تا سرکوب غایله کردستان کسی از شما حق ندارد بند پوتینها را باز نماید.
در اینجا برمیگردم به جملات قبلی ایشان که گفتهاند:
این کردها چه چیزی را از ما میخواهند، خودشان که هیچی ندارند،
هر آنچه را که ما برایشان نفرستیم، دیگر چیزی ندارند!
خوب شما که میدانستیت کردها هیچی ندارند و باید کمکشان کنید، چرا چنین فرمانی دادید، چرا نگفتید، آغایان کرد از شما که خیری بما نمیرسد، لطف کنید شما در جای خوت بهخیر و ما هم در مکان خویش به سلامت.
در اینجا بر میگردم به آن جملهء
«قصری بر پا نمیشود، مگر آنکه هزاران نفر فقیر گردند».
اینکه شما بعنوان دولت ایران آنقدر ثروت دارید و کردها یم در فقر زندگی میکنند، بدانید چیزی جز غارتگری دولت ایران در کردستان نبوده و نیست، شما هم برای غارت بیشتر فرمان: نباید بند پوتینها باز شود، صادر کردید. مسئله اقتصاد توحیدی و برابری و مسئله آزایخواهی از جناب شما و افراد دیگری چون شما چیزی جز فریبکاری نبوده و نیست. کارنامهء خونریز نوشیروان بر همان عیان است، اما او را عادل لقب دادهاند
زنده است نام فرخ نوشیرواب بعدل
گرچه بسی گذشت که نوشیروان نماند. سعدی
25/10/2021
سهعی سهقزی
Sai.saqzi@gmail.com