در زمان زمامداری ٨ سالە اصلاح طلبان حکومتی، گاهآ عدە ای از صاحبان اندیشە و قلم بدون ترس از هزینە هایی کە می بایست بابت گذر از خطوط قرمز نوشتە و نانوشتە حاکمیت اسلامی ـ ایرانی می پرداختند،
از پرداختن بە مسائلی کە می توانست جامعە را در گذار بە دموکراسی و همچنین زدودن سیاه نمایی ها و برداشت و پنداشت های غیرواقعی یاری رساند، ترسی بە دل راە نمی دادند. هفتەنامە ” پیام مردم ” و مدیر مسئول آن ” محمدصدیق کبودوند “، در زمرەی این گروە از اهل قلم و اهالی مطبوعات بودند.
” پیام مردم “؛ و مجموعە همکاران آن همە تلاششان برآن بود کە اگر سانسور بر همە لایەهای زندگی اجتماعی مردم سایە افکندە است آنان نیز خود بانی خودسانسوری برای گذر از زیر تیغ سانسور غالب نشوند. بە نقل از خود کبودوند می توان چنین نوشت:” کردستان و مناطق کردنشین سرزمینی است که در دهه های گذشته رویدادهای خونینی در آن، میان نیروهای دولتی و چریک های کرد به وقوع پیوسته که آثار و عواقب و جراحات ناشی از این درگیری ها پس از سال ها هنوز به صورت آشکار در هر گوشه ای نمایان است یا به نوعی خودنمایی می کند و این در حالی است که رسانه های دولتی در غیاب رسانه و تریبونی مستقل، با انعکاس واژگونه علت و علل درگیری ها و با تبلیغات مختلف موجبات برانگیختن احساسات مردم سایر مناطق کشور برحسب آنچه که حقوق و مطالبات قانونی مردم منطقه بوده، شرایط را برای جنگ و درگیری و سرکوب های بیشتر فراهم می کرده است. در اوایل دهه هشتاد هفته نامه «پیام مردم» با مدیرمسئولی نگارنده درصدد برآمد تا به عنوان نشریه ای مستقل و فارغ از خودسانسوری و بدون جانب داری از یک طرف خاص، با کاوش و نقد و بررسی نظرات، اندیشه ها، خواسته ها و مطالبات مردم، در حد توان خود حقایق و واقعیت ها را فارغ از هرگونه اغراضی بیان نماید.” براین اساس در سرمقالە آخرین شمارە پیام مردم قبل از توقیف (شمارە ١٢)، کبودوند در سرمقالەای کە در صفحە نخست هفتەنامە و در ستون سمت راست چاپ شدە بود، تاکید کردە بود کە هفتەنامە قصد دارد بە شیوەای بی طرفانە و با استناد بە مدارک و منابع بە کالبدشکافی رویدادهای کردستان در دهە ٦٠ شمسی و بازخوانی و بازاندیشی اندیشە ها و مواضع دکتر عبدالرحمان قاسملو و دیگر رهبران جنبش کرد و…بپردازد. کبودوند از یکسو دغدغە ترویج مفاهیم و معیارهای حقوق بشری در جامعە کردستان را داشت و از سوی دیگر همە اهتمامش آن بود کە بتواند بر خلاف تبلیغات مسموم صورت گرفتە در ارتباط با جنبش کرد و رهبران و چهرە های شاخص آن، با شناساندن اندیشە های آنان از طریق بازخوانی غیرجانبدارانە دیدگاهها و عملکردهای آنها، برای درکی درست از مبارزە هزینە دار اما مسالمت آمیز، بسترسازی نماید. بنیان چنین حرکتی را هم شفاف سازی حقایق تحریف شدە تاریخ مبارزاتی معاصر کرد می دانست. او بر آن باور بود کە لازم است جهت نیل بە اهداف و تعاملی درست با همە طرفها، نسل جوان ملت کرد با شناخت دقیق و هوشیاری کامل نسبت بە جنبش خویش و سردمداران و آرمانها و اهداف آن، مسیر حرکتش را برگزیند. حرکتی کە زیربنای آن نخست خودآگاهی و در موازات آن خودباوری بود. بە عبارتی دیگر؛ درک درستی از حقوق انسانی و ملی، و شهامت خواست و تلاش برای احقاق و تأمین آن.
محوریت این اینچنین شناختی را نیز مرتبط با فهم و خوانشی درست، بە دور از بغض و تعصب نسبت بە قاسملو می دانست. بدین سبب در آخرین سرمقالە پیام مردم نوشتە بود کە می خواهیم از قاسملو بنویسیم…
” پیام مردم ” نیز بە سرنوشت تراژیک مردمی کە می خواست پیام آنان باشد، گرفتار آمد. ولی این بە معنای عقب نشینی کبودوند از پیگیری اهداف بیان شدەاش در پیام مردم نبود. همچنانکە دیدم سازمان نوبنیاد ” حقوق بشر کردستان “، در شرایط سرکوب و خفقان شدیدی کە بە علت قیام سراسری کردها در تابستان ٨٤ در اعتراض بە قتل جوان کرد ” شوانە سید قادر “، بر مناطق کردنشین و فعالین خارج از حوزە سرزمینی کردستان حاکم بود. با انتشار بیانیە ای شدیدالحن و شجاعانە برای نخستین بار در داخل ایران و آنهم مرکز حکومت و بە نمایندگی از افکارعمومی جامعە کردستان آمران و عاملان ترور رهبران کرد را جمهوری اسلامی معرفی کرد و خواهان واکنش جهانی در اینبارە گردید. این آخرین ٢٢ تیرماە بود کە کبودوند از این سوی میلەهای زندان سعی می کرد کە سرچشمە خشونت و ترور را بشناساند و از حقیقت و حاملان آن کە قربانیان سیستم ترور شدە بودند بە دفاع برخیزد.
اما زندان طی ٥ سال گذشتە هیچگاە باعث نگردیدە است کە کبودوند نقش محوری اندیشە ها و شخصیت د.قاسملو را در نهادینە کردن فرهنگ دموکراسی و مدارا و دیالوگ در کردستان را نادیدە بگیرد. برای تبیین این مهم نیز ایشان لزوم توجە و اهتمام بیش از پیش بە ٢٢ تیرماە را بە عنوان ” روز محکومیت ترورسیم دولتی در کردستان ” یادآوری و گوشزد نمودەاند. موضعگیریهای کە اگرچە برای کبودوند بسیار هزینە بردار نیز بودە است اما اصولی بنیانی است کە منشأ بینش و منش اوست و بە گفتە خود او ” این کمترین هزینە ای است کە باید بپردازم”.
امروز در حالی وارد ٢٣مین سالگرد ترور رهبر اندیشمند و صلح طلب کردها می شویم کە کبودوند با وجود ٤٥ روز اعتصاب غذا و شرایط بسیار حاد جسمی و مشکلات عدیدە روحی، این مناسبت را از یاد نبردە و بر واکنش عمومی مردم کرد و بلندکردن صدای اعتراضشان علیە ترورهای دولتی جمهوری اسلامی تأکید دارد و تأکید نمودە است کە:” تروریسم بویژه تروریسم دولتی توسط هر کس و هر دولتی، در هر زمان و مکانی و با هر هدف و منظوری که صورت گیرد، عملی جنایتکارانه و محکوم است”.
اما امروز این خود کبودوند است کە دارد بە عنوان سمبل مبارزات مدنی کردها، معمار و مروج گفتمان فرهنگ حقوق بشری و همچنین برجستەترین و شناختەشدەترین شخصیت زندانی کرد در ایران؛ بە شیوەای دیگر و از جنس نرم افزاری آن قربانی سیاست حذف فیزیکی دولتمردان ایرانی می شود. در واقع سیاست ترور و قلع و قمع همان است کە بودە، اما اکنون بە شیوە ای دیگر…، و شاید مفیدتر و کم هزینەتر برای حاکمان…
براین اساس امروز رمز و ماهیت پاسداری از آرمانها و اهداف و اندیشە های قاسملو بە عنوان اندیشمندی کە مفاهیم و گفتمان نوین و مدرن سیاسی ـ اجتماعی را وارد ساختارهای سیاسی ـ فکری جامعە کردستان نمود. همچنین شالودە ی ساختارهای دمکراتیک و بهادهی بە سرمایە های انسانی را پی نهاد و کوشش نمود کە جهانبینی مبتنی بر سعادت و بهروزی فردی و جمعی را نهادینە سازد، می طلبد کە با بسیج تمامی نیروها حامی و صدای رسای کبودوند و کبودوندهای دیگری بود کە نظام حاکم در صدد حذف یا منزوی ساختن آنان است.
قاسملو؛ در نزد رهروان حقیقی اش، اندیشە، رویکرد و نگرش مدرن و دموکراتیک نسبت بە جامعە کرد، انسان کرد و موضوعات مرتبط با سعادت و استقلال و آزادی فردی و گروهی اوست. بنابراین پاسداری از میراث فکری قاسملو، حمایت از سرمایەهای اجتماعی است کە حاملان اندیشە های مدرن و گفتمان دموکراتیک هستند. کبودوند ؛ امروز حامل، پاسدار و مروج این میراث است. حمایت از کبودوند؛ پاسداشت قاسملوست…
{jcomments off}