پس از گذشت نزدیک به شش سال از آخرین انشعاب در حزب دمکرات کردستان ایران و لاینحل ماندن مشکلات ناشی از آن انشعاب و تأثیر مخرب آن
بر منافع و سیاستهای مرتبط با سرنوشت کردها در شرق کردستان، حزب دمکرات کردستان ایران با احساس مسئولیت و تشخیص ضرورت حل این مشکل نتنها در همان بدو پیدایش آن، به شکلی عاجل در این برههء حساس و سرنوشت ساز تاریخی، چندی پیش نیز با اعلام مواضعی تحسین برانگیز و صلح طلبانه بر اساس خواست خلق کرد و منافع ملی، در آخرین پلینوم کمیتهء مرکزی، راه گفتگوی مستقیم با رفقای قبلی را در پیش گرفته است. رفقای قبلی نیز با انتشار اعلامیهای از طرف دفتر سیاسی خویش، از این سیاست حدکا استقبال نمودهاند.
راهکار جدید حدکا کاملا” صریح و روشن نشان میدهد که آن حزب به دنبال حل جدی این معضل بوده و از هیچ تلاشی در این راستا فروگذاری نکرده است. این اقدام میمون و تحسین برانگیز چندی است که دوستان و دشمنان این حزب انقلابی را به تکاپو واداشته و کسانی بر اساس باورها و افکار و یا منافع خویش از راههای مختلف و با ابراز عقیده به واکاوی و بررسی این موضوع پرداخته و مقالات و مصاحبههای مختلفی را انتشار دادهاند که محتوای بعضی از آنان لبریز از امید و خوشبینی و بعضی دیگر، سرشار از دلسردی و با نگرشی منفی و تفرقهانگیزانه است. البته در این میان نقش جیرهخواران و عوامل وابسته به رژیم و سایتهای متعلق به آنان نیز محفوظ است که همچون همیشه و طبق اوامر اربابانشان دست به فرافکنی زده و میخواهند با به جان هم انداختن سادهلوحان، مانع موفقیت این اقدام درست و اصولی گردند.
البته من بر این عقیده نیستم که انجام گفتگوهای مستقیم فقط و فقط بدین معنی است که حتما” این رفقا باید دوباره به حدکا بپیوندند. به قول بعضی از دوستان، باید با همدیگر وارد گفتگو شویم تا مشخص شود که اگر واقعا” به وحدت دوباره ایمان داریم، هر چه زودتر این کار انجام شود و اگر نه، به دو حزب کاملا” متفاوت، اما دوست و همسنگر تبدیل شویم و خلق کرد را نیز از این سرگیجه دربیاوریم.
به نظر من، حل اختلافات فیمابین چندان سخت نمینماید و اگر نیت طرفین نیک باشد، که امیدوارم هست، این اختلافات با اندک از خودگذشتگی قابل حل است. زیرا اختلافات اگر چه در ابتدا به درجهء بالایی رسیده بود، اما هرگز به حد برخورد مسلحانه نرسید. هنوز هم افراد هر دو طرف در بعضی از کمپها همسایهء دیوار به دیوار همدیگراند و چندین سال با هم دوست بوده و یا در داخل این حزب با یکدیگر فامیل شدهاند.
اختلافاتی که امروزه در بین هر دو طرف وجود دارد را میتوان اختلافات غیرمستقیم نامید. یعنی اینکه در بین طرفین مسائل حل نشده وجود دارد که میتواند اختلافات فرهنگی و یا ساختاری (منظور ساختار قدرت است) باشد. این اختلافات که از اختلافات زمان برخورد فیزیکی کمتراند، منجر به بوجود آمدن شرایطی میشود که به آن صلح جعلی گفته میشود. اگر طرفین واقعا” بخواهند به طرف صلح دائم قدم بردارند، متوقف کردن کلیهء فعالیتهایی که از نظر فیزیکی یا احساسی طرف مقابل را زخمی میکند، از اولویتهاست. با این کار طرفین حسن نیت خویش را به یکدیگر نشان میدهند. به موازات این اقدام، ترقی و پیشرفت فرهنگی نیز لازم است و فرهنگ غالب در زمان اختلافات را هر چه زودتر باید تغییر داد و فرهنگی مترقی و همراه با تحمل را جایگزین آن کرد. چونکه خود صلح به معنی جایگزین کردن دوستی به جای دشمنی (داشتن اختلافات دشمنانه) است. صلح زمانی میتواند به واقعیت تبدیل شود که طرفین با خواست خویش وارد گفتگو با یکدیگر شوند و یکی از طرفین (و یا هر دو آنان) به نفع همه و یا به نفع طرف مقابل، عقایدش را تغییر دهد و یا از بخشی از منافعش دست بردارد. در چنین شرایطی باید طرفین منافع، عقاید و افکار یکدیگر را به رسمیت بشناسند.
مسیر رفتن به سوی صلحی پایدار، مرحلهای است. بعد از توقف برخوردهای فیزیکی و زننده، باید فرهنگ بد که باعث آزار و اذیت میشود را عوض کرد و با دور انداختن ماسک دشمنی، چهرهء دوستی را به یکدیگر نشان دهیم. نشان دادن چهرهء دوستی از راه آکترهای شخصی دو طرف انجام میشود. این کار باعث میشود که درکی که ما قبلا” از رخدادها و فعالیتهای طرفین داشتیم که از راه شناخت فرهنگی و ساختاری قابل فهم بود، از این به بعد از راه آکترهای شخصی دو طرف قابل فهم باشد و بتوانیم افکار و عقاید همدیگر را به شکل مادی و در قالب اشخاص ببینیم. منظور از فرهنگ در اینجا یعنی افکار و عقاید و درک مشترک که قابل رؤیت نیستند. زمانی که آکترهای شخصی وارد عمل میشوند، این افکار و عقاید از راه انتقاد و درک و کار مشترک آشکار میشوند که به آن کونسینتیزاسیون گفته میشود.
زمانی که تلاشهای دوستانه، برابر و آزادانه از هر دو طرف دیده شود، میتوان گفت که کار صلح به مرحلهء خوبی رسیده و پیشرفت حاصل شدهاست. اما صلح مثبت و پایدار زمانی است که طرفین بر اساس اختلافات و مسائلی که در زمان اختلافات اتفاق افتاده، مانیفستی فرهنگی و ساختاری تنظیم کنند تا بدین وسیله راه را بر کلیه اعمال دردآور و آزاردهنده بسته و از راه گفتگو و کار مشترک، احساسی مشترک به وجود آورند تا فرهنگی دوستانه و صلح طلبانه که بتواند احساس شود، شکل گیرد. فرهنگ صلح طلبانه خودش بزرگترین کمک برای روند صلح و تبدیل آن به یک واقعیت است. صلح تنها و تنها از راه صلح به وجود میآید و خودش نه هدف، بلکه راه رسیدن به هدف است.
25.08.2012
علی منظمی، نروژ
{jcomments off}