"an independent online kurdish website


كوردها و توركها محكوم به زندگى در كنار هم و به پيش بردن مبارزاتشان براى آزادى و مجادله به مانند انسان زيستن هستند،و يا اينكه با هم از فاشيسم و ديكتاتورى طلب بكنند كه بيايد و زحمت بكشد ما را سركوب كند، كه او هميشه سعى مى كند در سركوب ،كشتن ،تبعيض و تحقير عدالت را رعايت كند،و با اينكار خود فرياد مى زند كه بدون سركوب من شما حتى قادر به زيست غير انسانى خود نمى باشيد، و ما بايد ممنون و شاكر باشيم از كشتار و ظلمش.arselan_azeri

از نمايشگاه نقاشى ايوان كبير در دفتر روزنامه ناسيوناليست كه اول ژويىه ١٩٢٣ افتتاح مى شود بازديد كنيد،ورود براى همگان ازاد است،كليه شهروندان نيكوى رومانى،بايد از اين نمايشگاه بازديد كنند و خاخام هاى مبتلا به صرع،صحنه هايى جنايى از تلمود و انواع جهودها را ببينند،توجه:وروديه براى سگها و جهودها يك ليه(واحد پول رومانى در ١٩٢٣)است.

لوتر مصلح مسيحى،هيچ كس انها(يهودي ها) را نگه نداشته يا مانع رفت نشان نشده است زيرا انان همچون طاعون و تعفن و مصيبتى محض بارى سنگين در كشور ما هستند.

دونالد بلاكسهام در كتاب راه حل نهايى،يك نسل كشى مى گويد،هر چند حكومت المان و حزب نازى عامل و مجرى اصل هولوكاست بود،اما اين كشتار پديده اى چند مليتى و چند حكومتى بود او مثال مى اورد در كرواسى مردم بومى خودشان يهوديان را قتل عام كردند يا در اسلواكى يهوديان را با دستان بسته تحويل المانى ها دادند،در كشورهايى نظير لتونى،بلاروس،اوكراين دهها هزارتن از مردم بومى به عنوان همدست نازى ها در اين كشتار بزرگ دست داشته اند،او عقيده دارد كه تفسيرها مفروض مى پندارند كه نازى ها نابودى يهوديان را برنامه ريزى كردند،در حالى كه بايد توضيح داد اصلا چطور چنين برنامه اى به اذهان خطور كرده است؟

اعتقاد بر اين بود كه يهودى ستيزى در اروپا قبل از جنگ جهانى دوم مختص گروه كوچكى از دينداران مسيحى و راست افراطى بود،ولى دونالد بلاكسهام اعتقاد دارد كه همين عقايد ديگر ستيزانه و تحقير اميز،يهودى ستيزانه براحتى تحمل مى شد و هيچگونه واكنشى منفى از طرف جامعه باعث نمى شد،حتى تا حدودى مورد احترام بود،و منشا هلوكاست نه در هيتلر و حزب نازى كه او فقط اجرا كننده بود،در هزاران سال يهودى ستيزى عريان توام با تحقير بود كه هيتلر به مرحله عمل دراوردش.

كوردها در اذربايجان غربى مهاجم هستند كه مى خواهند ما را از سرزمينمان اواره كنند،نبايد هيچ پست و مقامى به اين مهاجمين داده شود،اخراج كوردهاى تروريست از اذربايجان غربى.

توركها از تركستان و اسياى امدند و ميهمان هستند،صاحبان تاريخى اين سرزمين كوردها هستند و اگر ميهمان بخواهند از حدش بگذرد،با جواب دندانشكن روبرو خواهد شد،اخراج توركهاى مغول از كوردستان شمالى.

اينكه خوشبختانه عمده فعالان حركت ملى اذربايجان و يا مبارزين حقوق خلق كورد،به قضيه با متد بالا نگاه نمى كنند برايم اشكار است(بخاطر تجربه زندگى و فعاليت در اين استان) ولى يك نقطه ديگر هم است كه نگران كننده است كه اين سخنان و ادعاهاى ارتجاعى واكنش همين طيف عمده را بر نمى انگيزد. اينكه خيلى ها عامدانه در اين قضيه سكوت مى كنند تا قضيه از اين بدتر نشود و يا بهانه اى به دست فاشيسم فارس نيفتد تا كل حركت ضد استبدادى و ضد فاشيستى كورد و تورك را نكوبيده شود با اين بهانه،شايد از نظر تاكتيك قابل توجيه باشد ولى از نظر اخلاقى قابل توجيه نيست،يا حتى ترس از دست دادن موقعيت سياسى و اجتماعى در اين حركتها (اذربايجان و كوردستان)بزرگترين دليل سكوت بعضى ها در اين موضوع است ،هانا ارنت در باب مسوليت شخصى، وقتى كه درباره سكوت مرگبار پاپ در تمام سالهايى كه سياست هاى نژادى هيتلر جريان داشت مى گويد،خوشبختانه نه قانونى براى گناه ترك فعل وجود دارد و نه هيچ دادگاه انسانى براى قضاوت درباره ان و عاقلانه هم همين است،اما همين قدر بخت يار ماست كه هنوز يك نهاد در جامعه وجود دارد كه در ان تقريبا محال است بتوان از مباحث مربوط به مسوليت شخصى طفره رفت،جايى كه تمام توجيهات كه ماهيت غير دقيق و انتزاعى،از روح زمانه تا عقده اديپ فرو مى ريزند،جايى كه نه نظامها،نه روند ها،نه گناه اوليه ،بلكه انسانهايى از جنس گوشت و استخوان همچون من و شما دادرسى ميشوند،بديهى است اعمال انها كماكان اعمال است انسانى،محاكمه مى شوند چون قانونى را زير پا گذاشته اند كه رعايتش براى شرافت انسانى مشترك مان حيات مى دانيم.

البته كسانى هم كه محكوم مى كنند يا دنبال مقصر هستند، از پنجره اعتقادى خود اين مسله را بررسى و محكوم يا مقصر را اعلام مى كنند،اينكه اين اختلاف را چه كسى شروع كرده،چه كسى بيشتر مقصر است،گرگهاى خاكسترى، تروريسم و توسعه طلبى كوردى يا ماهيت ارتجاعى هر دو حركت (البته اينها نه ادعاى من يا ديدگاه من ،بلكه ديدگاه كسانى است كه بعضا دنبال مقصر يا خطاكار هستند،و بنده حتى اين لغات را قبول ندارم)بيشتر شبيه انتقام است تا راه حل ،و انتقام، دور باطل انتقام را بهمراه دارد،و حتى همه را در مظان اتهام مى گيرد و در اخر همه را به نوعى مقصر اعلام مى كند،و اصولا اگر همه مقصر باشند بنا به گزاره هانا ارنت يعنى اينكه كسى مقصر نيست.

اذربايجان غربى يا حتى كوردستان شمالى كه بعضى از دوستان استان اورميه را هم پيشنهاد كردند،قبل از همه چيز محل سكونت كسانى است كه صدها سال فقر،بدبختى ،ديكتاتورى و تحقير را تجربه كرده اند،انها نه مهاجم اند و نه ميهمان، بلكه صاحبان اصلى اين سرزمينند،انها جايى را ندارند كه بروند،كسانى كه اين لغات را بكار مى برند بايد بدون خجالت و پرده پوشى طرحهاى خود را مستقيما براى نسل كشى اعلام كنند،نمى توان تا ابد پشت كلمات چندش اور مهاجم و ميهمان پنهان شد،بكار گرفتن اين لغات توهين به كرامت و شخصيت انسانى است، و كسانى كه اين لغات را بكار مى برند بايد فرق بين ناسيوناليسم و يا مبارزه براى حقوق انسانى و ملى را با فاشيسم و راسسيسم متوجه باشند،اين كار اگر توطئه و برنامه ريزى ديكتاتورى و فاشيسم اريايى نباشد(كه ممكن است حتى باشد)بى شك در جهت و راستاى اهداف ان مى باشد،اينكه ما مبارزه اى مقدس و انسانى در جهت حقوق انسانى خود را در مواجهه با فاشيسم و ديكتاتورى را به پيش مى بريم خود بايد بهترين الگويى باشد تا ما خود الوده همان فاشيسم و ديكتاتورى نشويم.

اينكه در اخر اذربايجان غربى شود،باز جمعيت بزرگ كوردها بايد مشمول حقوق شهروندى و ملى شوند و يا اگر كوردستان شمالى شود،باز بايد جمعيت بزرگ توركها مشمول حقوق شهروندى و ملى بشوند. نه نام بلكه واقعيت زيست انسانى تورك و كورد و مالك شدن انها بر حقوق اوليه انسانى شان غير قابل انكار هست. راه دومش نسل كشى است كه مدعيان ادبيات مهاجم و ميهمان بانيانش هستند.

كوردها و توركها محكوم به زندگى در كنار هم و به پيش بردن مبارزاتشان براى ازادى و مجادله به مانند انسان زيستن هستند،و يا اينكه با هم از فاشيسم و ديكتاتورى طلب بكنند كه بيايد و زحمت بكشد ما را سركوب كند، كه او هميشه سعى مى كند در سركوب ،كشتن ،تبعيض و تحقير عدالت را رعايت كند،و با اينكار خود فرياد مى زند كه بدون سركوب من شما حتى قادر به زيست غير انسانى خود نمى باشيد، و ما بايد ممنون و شاكر باشيم از كشتار و ظلمش.

اين قضيه اى نيست كه با شاهد اوردن از تاريخ (مانند فاشيسم فارس)،جنگ و اشاعه نفرت حل بشود،اين قضيه فقط با منافع مشترك مبتنى بر حقوق انسانى،احترام متقابل و حقوق بشر قابليت حل شدن را دارد. و البته وارد شدن انسانهايى كه غيبت شان محسوس و صد البته مورد قضاوت جامعه است.

قهرمان قنبرى

Erselan Azerbaycanli – Qehreman Qenberi

پێشمەرگەکان: جهت اطلاع خوانندگان  ، نویسندە محترم از آزادیخواهان  ملت ترک آذریست.

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی