"an independent online kurdish website

“لقمان مردای” و “زانیار مرادی” دو جوان کورد کە در ساڵ ٢٠٠٩ میلادی از طرف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بە جرم همکاری با یکی از احزاب کوردی بازداشت میشوند ، بعداز چندین ماه نهگداری در زندان اطلاعات شهر سنندج ،مثل خیلی از افراد بازداشت شدە دیگر ، زیر فشار و تهدید و اشکنجە  نیروهای ” واواک” ،حاضر بە قرار گرفتن در برابر دوربین  “پرس تی وی” میشوند و بە جرمی اعتراف میکنند کە هیچ گونە ربطی بە آنها نداشت .mor_di

بە طوریکە خودشان بازگو میکردند ، تهدید شدە بودند تا اگر ترور ” سعدی شیرزاد”،”هادی شیرزاد” و ” کریم کهنەپوشی” بە عهدە نگیرند ، هم خود آنها و هم خانوادەهایشان از بین خواهند رفت . همچنین بە آنها وعدە دادە شدە بود  کەدر صورت تسلیم شدن بە این خواستە ، بعداز مدت کوتاهی آزاد خواهند شد.  وزارت اطلاعات جهت تکمیل کردن سناریوی خود  ،این دو جوان را بە خانە امام جمعە مریوان ” ملا مصطفی شیرزاد” بردە و روبروی خانوادە و خویشاوندان بە آنها اعتراف میکند.

بعدا سناریوی وزارت اطلاعات رژیم بە عنوان دستاورد سربازان گمنام امام زمان در کانال تلوزیونی “پرس تی وی” پخش شد کە در آن لقمان و زانیار بە عنوان دو فرد تروریست وابستە بە دستگاە اطلاعاتی انگلیس معرفی شدند. نهایتا بعکس آنچە بە آنها وعدە دادەشدە بود،، در اواخر سال ٢٠١٠میلادی از زندان شهر سنندج بە زندان رجای شهر کرج منتقل  و بعداز مدتی از طرف شعبە ١٥ دادگاه انقلاب تهران بە سرپرستی  قاضی صلواتی بە جرم محاربە ( دشمنی با خدا) لقمان و زانیار بە اعدام محکوم شدند و بعدها هم از طرف دادگاه کیفری بە جرم قتل سە فرد بە “قصاص” محکوم شدند .

بە عنوان شخصی کە از نزدیک این دو جوان مظلوم و ستمدیدە را دیدەام و آنچە از زبان خودشان  این سناریوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برایم بازگو شدە است و آنهارا بە این سرنوشت دچار کردە ، لازم میدانم جهت دفاع از آنها و همچنین جهت آشکار نمودن  بیشتر سناریوهای وزارت اطلاعات ،  برخی از دانستەهای خود در این مورد را آشکار کنم .

شاید این اطلاعات از لحاظ حقوقی تاثیری زیادی بر پروندە لقمان و زانیار مرادی نداشتە باشد، اما میتواند قدمی باشد جهت آشکار نمودن بیشتر وقایع و اثبات نمودن بی گناحیشان برای مردم کوردستان و ایران و جهان.

اولین چیزیکە لازم بە یاداوریست ، آنست کە لقمان و زانیار در ابتدا نە بە جرم ترور، بلکە بە جرم همکاری با یکی از حزبهای کوردی مخالف رژیم بازداشت و زندانی میگردند . آنها بعداز مدتی از کشتە شدن  “حاجی سعدی شیرزاد”،” هادی شیرزاد” و ” کریم کونەپوشی” در شهر مریوان دستگیر و بە بازداشتگاه وزارت اطلاعات در سنندج منتقل میشوند . هم من و هم بیشتر ساکنین شهر مریوان خوب بخاطر داریم کە در روزهای نخست کشتە شدن پسر امام جمعە مریوان و دوستانش ، انگشت اتهام بە سوی جمهوری اسلامی کشیدە شد نە بە سوی فلان حزب مخالف جمهوری اسلامی یا فلان دستگاه اطلاعاتی خارجی و این بە چیزهای ربط داشت کە قبلا اتفاق افتادە بود .

سعدی شیرزاد هرچند کە پسر امام جمعە مریوان بود و ملا مصطفای پدر چندین سال در خدمت جمهوری اسلامی کار میکرد  و حتی بر همین اساس هم بە عنوان امام جمعە مریوان گماشتە شدە بود ، بە علت گرە خوردن افکارش با خطە سلفی و تبلیغ و ترویج آن ، چندین مرتبە از طرف ادارە اطلاعات بازخواست شد و در آخر تهدید شدە بود کە در صورت کنارە نگرفتن از این خطە ، بە سرنوشت همان سلفیهای دچار میشود کە در زندانها بسر میبرند.

سوال اینجاست کە جمهوری اسلامی چرا و بە چ دلیل پسر امام جومعە مریوان را تهدید کردە و بە شیوە پراکندە هم دست بە بازداشت و حتی ترور و اعدام کردن سلفی ها زدە بود، بدون شک  جواب دادن بە این سوال مارا بە نتیجە مطلوبی جهت دفاع  از کسانیکە بە جرم ترور سلفیها در زندانهای ایران و از جملە مشهودترین آنها لقمان و زانیار مورادی میرساند .

 

اولین بار در نیمە دوم سالهای هفتاد ، اشخاصی دست بە تبلیغ و ترویج سلفی گری جهادی در شرق کوردستان زدند و اینهم زیر تاثیر تبلیغات فراکندە جنبش سلفیگری در قسمت وسیعی از کشورهای اسلامی و عربی شروع شدە بود . بی شک ایجاد عمارت اسلامی در افغانستان و کارکردهای القاعدە و بعدها شکل گیری عمارت اسلامی در بیارە ، تاثیر فراوانی بر سلفیهای شرق کوردستان گذاشت و باعث رشد باورهای سلفیگری در این قسمت از کوردستان شد . بعدا هم در بهار ٢٠٠٣ میلادی کوچ اعضاء جنبش انصاروالسلام بە شرق کوردستان  سرعت بیشتری بە باورهای سلفی دادند. تاثیر آن بە حدی بود کە در اواخر سال ٢٠٠٣ میلادی و پنج ماه بعداز سقوط عمارت اسلامی بیارە ، اولین سازمان سلفی جهادی بە نام” الکتائب القاعدە فی کوردستان” در شرق کوردستان با همکاری و شرکت شماری از اعضاء قبلی کتیبە”فتح” انساراسلام  بنیاد گردید . بعدها از طریق این گروه و چندین گروه دیگر تبلیغ و ترویج سلفی جهادی وسیعی آغاز و در مدت چندین سال ، شمار قابل توجهی از ساکنین منطقەهای گوناگون کوردستان و خصوصا جوانان بە عنوان عضو  و موبلغ این سازمان در آمدند. جمهوری اسلامی از همان ابتدا بر همە این جریانات واقف بود و بە علت تفسیر اشتباه خود و بکار گیری و رامکردن آنها جهت بکارگیریشان ، از فعالیتهای سلفی جلو گیری نمیکرد . در واقع هدف رژیم این بود کە هم در داخل و هم در خارج ،سلفیها را در راستای سیاستهای خود بە خدمت بگیرد . برای نمونە دشمنی با باورهای ملی گرایی و احزاب کوردی از طرف سلفی ها را بە نفع خود میشمارد و باور بر این داشت کە این دشمنی  میتواند تضعیف احزاب کوردی و ملی گرایی را بە دنبال داشتە باشد، همچنین جمهوری اسلامی از شرکت کردن سلفیها در جنگ و جهاد افغانستان را بە نفع خود میدانست ، چونکە ادامە جنگ و خونریزی و بیسباتی سیاسی و امنی در این کشور بە منافع منطقەای او کمک میکرد ، بە همین خاطر تا موقعیکە سلفیها یا بهتر است بگوییم ،قسمتی از سلفیها  رودروی حکام ایران موقع نگرفتند و دست بە فعالیتهای گوناگونی علیە حکام رژیم نزدند ، جمهوری اسلامی جلو فعالیتهای آنها را نمیگرفت و بە کنترل فعالیتهای آنها از دور بسندە کردەبودند . بە همین دلیل در طول سالهای ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٩ ، تنها شمار قلیلی از سلفیها از سوی دستگاهای اطلاعاتی رژیم بازداشت و  از آنها تحقیق بە عمل آمد کە بە غیر از چند کسی ، بقیە بعداز مدت کوتاهی آزاد گردیدند .

اما در آغاز سال ١٣٨٨ شمسی (وسط ساڵ ٢٠٠٩) ناگهان دستگاهای امنیتی جمهوری اسلامی تلاش فراگیری جهت بازداشت و کشتن سلفیها آغاز کردند. در واقع این کار رژیم عکس العملی علیە آن دستە از سلفیها بود کە همانطوری  دربالا  هم بە آن اشارە شد،  بر علیە جمهوری اسلامی مدتی بود کە فعالیت میکردند، بە همین خاطر آیت اللە خامنەای “رهبر نظام” طی سفری بە کوردستان( بهار ١٣٨٨) با سخنان تندی ، سلفیهارا تهدید کرد و از آنها بە عنوان افراد منحرف کنندە نام برد و در همین سفر فتوای بازداشت و زدن آنها را صادر نمود و مسئولین و اعضاء شورای امنیت کوردستان را موظف کرد تا در کوتاهترین مدت این گروه از سلفیهارا از بین ببرند کە گویا میخواستند در برابر جمهوری اسلامی قدعلم کنند.  در چهارچوب همین سرکوب و دنبال کردن سلفیها بود کە بعدا بعد وسیعتری بە خود گرفت و در استانهای آذربایجان غربی و کرمانشاه هم انجام گرفت و هنوز هم ادامە دارد ، بخش اعظمی از سلفیهای مخالف کشتە، زندان و یا اعدام شدند و یا بە میدانهای جهاد در افغانستان فرار کردند. جهت روشن شدن بیشتر در این بارە و گرە خوردن آن بە بحث اصلی ما کە بحثی در مورد پروندە لقمان و زانیار مرادی  میباشد ، اشارە  بە موارد  زیر را ضروری میدانستم.

١-مدت کمی قبل از سفر خامنەای و در آغاز فروردین ماه سال ١٣٨٨ شمسی ، بیش از دە جوان سلفی شهر سنندج دستگیر کە بعداز چند ماه ماندن در سلولهای انفرادی اطلاعات این شهر ، بە اطلاعات شهر زنجان منتقل و بعدها بە زندان رجای شهر کرج منتقل شدند.

٢- سی ام  تیرماه سال ١٣٨٨ و در اواخر سفر خامنەای بە کوردستان ، مسئول یکم قسمت شرعی گروهی از کتیبەهای کوردستانی قاعدە  بە نام ” کاوە ویسی” مشهور بە ” خالد مسئولاخی” در سنندج دستگیر شد . خالد ٣ سال در زندان اطلاعات ماندگار شد و بعد هم بە زندان رجای شهر کرج انتقال یافت و بعداز مدتی از طرف دادگاه انقلاب بە اعدام محکوم گشت و هم اکنون در انتظار اجرا شدن حکمش بسر میبرد.

٣- در آغاز خرداد ماه ١٣٨٨ ، نیروهای اطلاعاتی سنندج با همکاری نیروهای مسلح سپاە پاسداران و انتظامی ، بە خانەای در محلە “گریزە” سنندج حملە کردند کە بعدا مشخص شد ، خانە تیمی سلفیها بودە است. در این اتفاق یکی از شرع دانان و شناختە شدە در بین جریان سلفی جهادی باشوور( کوردستان عراق) و شرق کوردستان بە نام ” جوتیار والی علی” کشتە و دو تن دیگر بە نامهای” صدیق محمدی و سید هادی حسینی” دستگیر شدند . صدیق و هادی اهل شهر جوانرو و مثل بقیە سلفیها مدت زیادی در سلولهای انفرادی ماندگار و مورد بازجوی قرار گرفتە بودند و بعدا هم بە زندان رجای شهر کرج منتقل شدند. گویا مدتی قبل ،حکم اعدام این دو شخص لغو گشتە است .

٤- بعدازظهر چهاردهم تیرماه سال ١٣٨٨ ،  ٣ تن از شناختەترین افراد سلفی در شهر مریوان و در برابر چشمان مردم کشتە شدند. سعدی شیرزاد پسر امام جمعە مریوان، کریم کهنەپوشی فرزند شیخ رضا و هادی شیرزاد از نزدیکان امام جمعە مریوان در خیابان اصلی مریوانزریبار از طرف شخصی مورد رگبار قرار گرفتند و بعد هم قاتل با خونسردی و همراه  موتور سوار کمکی خود، محل کشتار را ترک نمودند.

٥- بعداز گذشت مدت کمی از ترور ٣ تن سلفی در شهر مریوان ، جمهوری اسلامی شخص  سلفی دیگری را بە نام شورش مهدی خانی  مشهور بە ” ماموستا شورش” در زندان سنندج اعدام کرد . شورش اهل سنندج و پیشتر عضو کتیبەهای کوردستانی القاعدە بود و بعداز جدایی از آن گروه ،همراه چند فرد دیگر از طرف وزارت اطلاعات دستگیر شد کە یکی از آنها ” سید جمال سید موسوی” میباشد کە او هم حکم اعدام گرفت و هم اکنون در زندان سنندج  در انتظار بە اجرا گذاشتن حکمش بسر میبرد.

٦- روز پنجم مهر ماه سال ١٣٨٨ ، نیروهای وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران مشترکا و با انواع سلاح بە خانەای در ” شریفاباد” سنندج حملە نمودند و در این جریان سە تن کشتە شدند و معلوم شد کە هر سە فرد  از اعضای گروه سلفی جهادی ضد جمهوری اسلامی میباشند . فرد شناختە شدە و برجستە سلفیهای جهادی سنندج ” فرهاد رحیمی” یکی از کشتە شدەگان بود . فرهاد در میان سلفیها بە عنوان کسی سازمان دهندە شناختە میشد و تاثیری فراوانی در بە پیش بردن باورهای سلفی جهادی در شهر سنندج و اطراف داشت. 

مدتی بعداز کشتە شدن فرهاد، دوتن از برادرهای نامبردە بە نامهای ” موختار و بهمن رحیمی” از طرف نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت گردیدند و از طرف دادگاه انقلاب بە اعدام محکوم شدند و هم اکنون در زندان رجای شهر کرج منتظر اجرا شدن حکمشان میباشند.

٧- در آغاز پاییز سال ١٣٨٨ شمسی تا اواخر زمستان ، بیش از سی(٣٠) تن دیگر سلفی از طرف وزارت اطلاعات رژیم بازداشت و روانی زندان میگردند کە بعدها هم غیراز چند تن، همە آنهای دیگر حکم اعدام می گیرند. ” پوریا محمدی”اهل محلە کانی کوزلە سنندج،” بهروز برازانی” محلە گلشن سنندج،”کاوە شریعتی” کانی کوزلە سنندج و ” طالب ” مشهور بە ابوذر اهل سنندج کە مدت زیادی در زندان اطلاعات زیر بازجوی قرار گرفتند ، این چهار تن هم اکنون در زندان رجای شهر کرجند و در انتظار اجرا یا لغو حکمشان بسر میبرند. شایان ذکر است کە ” بهروز برازانی” در موقع بازداشت از طرف نیروهای اطلاعاتی مورد تیراندازی قرار گرفت و بە سختی مجروح شد . همچنین ” حامد احمدی”،” جمشید دهقانی”،” جهانگیر دهقانی” ،” فرزاد شاهنظری”،” بهروز شاه نظری” هم در این مدت بازداشت شدند و بعدا بە زندان رجای شهر کرج منتقل و حکم اعدام گرفتند .

٨- در سە ماهە نخست سال ١٣٨٩ شمسی ، چندین فرد سلفی دیگری بازداشت شدند. بە عنوان نمونە میتوان بە “فرزاد هنرجو” اهل مریوان ،” تیمور نادریزادە” اهل سنندج ،” عبدالواحد شرفی” اهل شریف اباد سنندج اشارە کرد کە مدتی قبل حکم اعدام گرفتند و حالا در زندان رجای شهر کرج در انتظار لغو یا اجرای حکم می باشند .

٩- در ماههای فروردین و خرداد ١٣٨٩ ، در چند نقطە شهر سنندج و اطراف، بە سوی افراد سلفی تیراندازی شد. در محلە قشلاق نزدیک بە سنندج ، جوانی ١٦ سالە بە نام ” برزان نسرولازادە” مورد تیراندازی قرار گرفت و بە سختی زخمی و بعد هم دستگیر شد و قبل از آنکە زخمهایش ترمیم یابند ، در اواخر فروردین ماه روانە سلولهای انفرادی اطلاعات سنندج گردید . همچنین در اواسط فروردین ماه ، دو فرد دیگر سلفی کە یکی از آنها ،” سیروان منفردی فرد” نام داشت ، در روستای ” تجرە ” نزدیک سنندج بە دام کمین نیروهای امنیتی رژیم افتادند و کشتە شدند. در روز سوم خرداد ماه ١٣٨٩ “زانیار شرفی” فرزند خسرو شرفی و اهل سنندج ، در نزدیکی روستای بزرگ” سلوت آباد” بە کمین نیروهای وزارت اطلاعات افتاد و کشتە شد .

١٠- در آغاز خرداد ماه  ١٣٨٩ شمسی “وریا نادری زادە” جوان سلفی اهل سنندج کە مدتی از ترس بە دام افتادن، شهر را ترک کردەبود، بعداز برگشت بە این شهر از طرف نیرهای اطلاعاتی بازداشت گردید و بعدها هم روانە زندان رجای سهر کرج گردید و از طرف دادگاه انقلاب حکم اعدام گرفت ، نامبردە حالا در انتظار لغو یان بە اجرا در آمدن حکمش میباشد .

١١- روز ١٢ خرداد سال ١٣٨٩ ، دە(١٠) تن از سلفیها کە بعداز آغاز دستگیری وسیع نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ، کوردستان را ترک کردەبودند  و بە طرف شمال ایران رفتە بودند ، بە دست نیروهای اطلاعاتی رژیم  دستگیر و بە زندان وزارت اطلاعات در سنندج و بعدا بە زندان زنجان و بعداز آن هم بە زندان رجای شهر کرج منتقل گشتند . این افراد بعدا از طرف دادگاه انقلاب حکم اعدام  و زندانی دراز مدت گرفتند.

 

١٢- از آغاز شهریور ماه ١٣٨٩ تا آغاز زمستان همان سال ، چندین فرد دیگر سلفی از طرف نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ، بازداشت شدند کە عدەای از آنها اهل کوردستان عراق بودند . این افراد بە زندان اوین تهران و بعدا از طرف دادگاه انقلاب ، حکم  سنگین زندانی  ٧ سال و ١٠ سال و ١٦ سال گرفتند.

١٣- در ماه رمضان سال ١٣٨٩ ، نیروهای اطلاعاتی شهر سقز در یکی از خیابانهای اصلی شهر ، بە سوی ماشینی تیراندازی نمودند و در نتیجە شخصی سلفی بە نام” سامان …” کشتە و فرد سلفی دیگر بە نام ” آرام میکایلی” دستگیر شد . آرام بیشتر از یک سال در سلولهای انفرادی اطلاعات شهر سنندج بازداشت و زیر تحقیق و بازجوی بود و بعد هم بە زندان رجای شهر کرج  منتقل گردید و از طرف دادگاه انقلاب دوازدە سال حکم خورد.

١٤- در آغاز آبان ماه سال ١٣٨٩ و در نزدیک میدان نبوت سنندج ، نیروهای اطلاعاتی بە طرف چند فرد تیراندازی کردند و در نهایت ” شاهو عبدلاهی” مشهور بە شاهو بستنی و اهل سنندج و” اسماعیل شکاک” اهل کوردستان عراق کشتە و فرد دیگری بە نام ” سیروس” مشهور بە ایلیاس کە گویا دوو فرد کشتە شدە همراه، مهمان ایشان بودند ، بە سختی زخمی شد و بعداز تداوی در بهداری ارتش ، بە زندان اطلاعات انتقال دادە میشود. همچنین زن و بچە نام بردە بە مدت دو هفتە بازداشت و مورد بازجوی و تحقیق قرار میگیرند و بعدا “ایلیاس” بە زندان رجای شهر کرج منتقل میشود کە تاکنون از سرنوشت نامبردە ، خبری در دست نیست.

١٥- بهار سال ١٣٩٠ شمسی ، نیروهای اطلاعاتی با همکاری سپاه پاسداران ، بە خانە مسکونی در روستای ” حسن آباد” نزدیک سنندج و بە شیوە غافلگیرانەای ،حملە کردە و بدون آنکە امکان بیرون آمدن از خانە و تسلیم شدن افراد بدهند، بە رگبار بستند و در نتیجە تیراندازی دو شخص بە نامهای ” کورش ” فرزند شاطر رحمان و “انس برازانی” کە هردو اهل سنندج بودند ، کشتە شدند و فرد دیگری بە نام ” ادریس ” اهل روستای بلسە  منطقە لیلاخ دهگلان بە سختی مجروح میشود و بدست نیروهای اطلاعاتی می افتد و قبل از اینکە بە طور کامل تداوی و بهبود یابد و از فلج شدنش جلو گیری شود ، با بستن دستهایش روانە زندان اطلاعات سنندج میگردد و در آخر هم بە زندان رجای سهر کرج انتقال می یابد و حالا هم در حال بسر بردن حکمش میباشد.

١٦- هفتم دی ماه ١٣٩١ شمسی ، جمهوری اسلامی شش فرد از سلفیهای زندانی بە نامهای ” بهنام احمدی” ،”بهرام احمدی”،”محمد ضاهر بهمنی”،” کیوان زندکریمی”و ” هوشیار محمدی” در زندان قزل حصار تاران بە دار آویخت .

در واقع اینها تنها چند نمونەای از بازداشت ، زندانی ، کشتن و اعدام آن دستە از سلفیها بود کە مورد خشن و قهر جمهوری اسلامی قرار گرفتند و هدف از دادن و آشکار نمودن این اطلاعات  تنها جهت آگاه شدن افکار عمومی از ترفندهای جمهوری اسلامی میباشد و همچنین برای همە روشن گردد کە ” لقمان و زانیار مورادی” هیچ گونە دخالتی در ترور پسر امام جمعە مریوان و همفکرانش نداشتەاند و ترور این افراد بخشی از پروژە  سرکوب و از بین بردن سلفیهای مخالف جمهوری اسلامی از طریق وزارت اطلاعات رژیم  میباشد .

برگردانندە از کوردی بە فارسی : رشید زرواوی

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی